کودکانه

 

شنل قرمزي  

روزي روزگار ، دختر كوچكي در دهكده اي  نزديك جنگل زندگي مي كرد . دخترك هرگاه بيرون مي رفت يك شنل با كلاه قرمز به تن مي كرد ، براي همين مردم دهكده  او را شنل قرمزي صدا مي كردند .

 

يك روز صبح شنل قرمزي از مادرش خواست كه اگر ممكن است به او اجازه دهد تا به ديدن مادر بزرگش برود چون خيلي وقت بود كه آنها همديگر را نديده بودند . مادرش گفت : فكر خوبي است . سپس آنها يك سبد زيبا از خوراكي درست كردند تا شنل قرمزي آنرا براي مادر بزرگش ببرد 

 



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:شنل قرمزي , توسط حسین-غزل
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.